مامی پیگ جعبه پپا را می سازد تا چیزهای مخفی را داخل آن قرار دهد. جورج ناراحت است زیرا پپا به او نمی گوید چه چیزی در جعبه است. وقتی جورج جعبه خودش را می گیرد و پپا نمی تواند حدس بزند داخلش چیست، او تصمیم می گیرد که از اسرار زیاد خوشش نمی آید.